علی دشتی کتاب «تخت پولاد» را به سال 1354 در قالب دیالوگ نوشته است. کتاب با روایت راوی از نحوه ورود خود به حوزه علمیه آغاز میشود. پدر راوی که تاجری ساده بوده در یک حادثه، مورد ظلم و ستم واقع میشود و به این نتیجه میرسد که در ایران، تنها دیوانیان و روحانیون میتوانند بدون آزار و اذیت و در ناز و نعمت زندگی کنند و از آنجا که زندگی دیوانیان را به لحاظ شرعی مشکلدار میداند، پسر خود را به اصفهان نزد شخصیتی مذهبی به نام سید محمدباقر دُرچهای میفرستد. پسرک در آنجا با رفتار خوب این سید مواجه میشود و به همراه سید و چند طلبه دیگر به نامهای مجدالشریعه، سید نجفآبادی و شیخ حسن قمی به بیرون از مرکز شهر رفته و آنجا در فضایی دوستانه و صمیمی با هم به بحث و گفتگو پیرامون مسائل دینی میپردازند.